inspiration

My note about my world

inspiration

My note about my world

While mama had left us

I try to write this novel(lot card secret) in to English from Persian translation because I wanna to see .how much I can write equal to writer !! I hope!!!!

از زمانی که ماما ما را ترک کرده بود سالهای زیادی گذشته بود آن قدر که دیگر قیافه او را هم به یاد نمی آوردم تنها چیزی که در خاطرم مانده بود این بود که از همه زنان زیباتر است.دست کم این چیزی است که پدر همیشه می گفت او همچنین عقیده داشت که هر چه زن زیباتر باشد در پیدا کردن خودش با مشکلات بیشتری روبرو خواهد شد.من از همان لحظه ای که ماما گم شد در جستجوی او بوده ام.هروقت که در اطراف میدان بازار آرندال قدم می زدم .فکر میکردم ناگهان او را خواهم دید و هر وقت به اسلو می رفتم تا از مادربزرگم دیدن کنم در خیابان کارل یوهان چشم به راهش بودم.اما هیچ وقت او را ندیدم تا روزی که پدر با یک مجله مد یونانی وارد خانه شد.ماما را ندیده بودم از عکس ها بخوبی می شد فهمید که او هنوز خودش را پیدا نکرده است چون اینها عکس های مامای من نبود او آشارا سعی می کرد شبیه کس دیگری باشد .من و پدر هر دو برای او خیلی تاسف خوردیم

While mama had left us, many years had passed ,so much I didn’t recall her face. only thing has remained in my memory .is that she is the most beautiful among the women. at least this is a thing that father always said. he also believed that so much woman more beautiful to find herself .she will face more problems. I has followed her since she lost .every time I was walking  in the Arendal market square . I think. I will see her suddenly .every time arrived to Oslo to meet my grandmother. I have looked forward to her in Carl Juhan. but never see her. until ,father arrived home with a Greece fashion magazine .i hadn’t seen mama. We can understand from the picture that she obviously tries to be like another person. My father and I both regret for her.

نظرات 3 + ارسال نظر
بنفش از نوع یاسی یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:46 ب.ظ

سلام از نظر من تو سبز یشمی هستی یعنی به نظرم این رنگی باشه چون ترجمه هات خیل یسبز و سرزنده است.

رضا جمعه 10 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:06 ب.ظ

سلام خانوم طالبی؟
منو یادتون میاد؟
جای دوری نیستم هنوز!

فرزانه شنبه 11 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.oxinads.com/?a=11789

وبلاگ خوبی داری . بیا و کلیک کن .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد